سوز و گداز

ساخت وبلاگ
سوز و گداز

 

کس اگر بُتِ بشماری ،  به سرآید همه ایچ

بر تو ای یار نصیحت به در از هیچ مپیچ

منتظر  درد کسی باش ، که محبت  کردی

چو زیادی همه بر او و تو را هیچ به هیچ

او که بر  وعده ی  دلدار  به امانت  دادی

رخت بربست شبانه تو بر احوال به کیچ

به قد از باده ی لاله ، چو بر آنی به کلان

نه که ژرفا  به کفِ تار غواص در رَهِ پیچ

او که بر  باطنِ  تَر ، سوز و  گدازی  دارد

به نیازش  بگریزد ، به سر از  داور  سیچ

گر زیاد  بر منشِ  خود ، به درآیی  خاکی

خاک افسون بکند ، دامنِ مجنون  به ایچ

سخت و  تلخ  میگذرد ،  شنیدنِ  آشورت

چو به آشوب  فکنی ، بال عقابم به قلیچ

نیای گودرزی

بندرعباس _ هشتم اسفند یکهزار و سیصد و نود و هفت

#محمد_کرم_نیا

ایچ = هیچ

سیچ = نظم و ترتیب

کیچ = پراکنده ، پریشان 

قلیچ = شمشیر

 

اشعار ...
ما را در سایت اشعار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : karamnya230o بازدید : 199 تاريخ : پنجشنبه 16 اسفند 1397 ساعت: 2:04